کارگران در نقاط مختلف جهان چقدر حقوق میگیرند؟ +جدول
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۹۴۸۸۰۲
خبرگزاری فارس: طی روزهای گذشته در سامانه فارس من یکی از مخاطبان خبرگزاری فارس خواستار مقایسه حداقل حقوق کارگران در کشورهای مختلف شده بود.
وی در تشریح سوژه خود گفته بود که فاصله بسیار زیادی بین حداقل حقوق کارگران در ایران و حداقل حقوق کارگران در کشوری نظیر سوئیس وجود دارد و در صورتی که این مسئله حل شود، بسیاری از مشکلات جامعه ایرانی حل خواهد شد و دیگر شاهد فرار مغزها نبوده بلکه بازگشت شخصیتهای رفته از کشور را تجربه خواهیم کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تا این لحظه این سوژه ۱۰۳ حامی پیدا کرده بود و بنابراین خبرنگار فارس اقدام به تهیه یک گزارش جامع در مورد اوضاع حداقل حقوق کارگران در دیگر کشورها به خصوص کشورهای اروپایی، آسیایی و آمریکایی کرده است.
با این وجود نباید این نکته را از یاد برد که آنچه باید درباره کشورهای مختلف مورد مقایسه قرار بگیرد نه میزان حقوق، بلکه قدرت خرید کارگران در کشورهای مختلف است. چراکه در کشورهایی که حقوق بالاتری پرداخت میشود، به طور معمول قیمت کالاها و خدمات هم بسیار بالاتر است و کارگران مالیات بیشتری نیز پرداخت میکنند. چنانکه به عنوان مثال قیمت حاملهای انرژی در این کشورها قابل مقایسه با کشورهای با درآمد سرانه پایینتر نیست.
به علاوه در کنار این مساله باید به بهرهوری نیروی کار نیز توجه کرد و این عامل نیز در کنار عوامل دیگر مورد مقایسه قرار بگیرد.
بنا به عدد تعیین شده از سوی وزارت کار و سازمانهای دست اندر کار حداقل حقوق هر کارگر ایرانی برای یک ماه اشتغال یک میلیون و ۱۱۵ هزار و ۱۴۰ تومان تعیین شده است. با احتساب کارکرد ماهانه ۱۹۲ ساعت برای کارگران حداقل دستمزد ساعتی آنها در ایران معادل ۶۰۰۰ تومان و یا با احتساب دلار ۹۹۰۰ تومان معادل ۰.۶ دلار است.
بنا به آمارهای ارائهشده از سوی سازمان همکاری اقتصادی و توسعه بیشترین حداقل دستمزد ساعتی کارگران در میان کشورهای عضو این سازمان مربوط به لوکزامبورگ است. حداقل دستمزد هر کارگر در لوکزامبورگ ۱۱.۵ دلار است که معادل ۱۹.۱۶ برابر حداقل دستمزد در ایران است.
جایگاه بعدی بالاترین حداقل دستمزد در کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه مربوط به فرانسه با ۱۱.۳ دلار است و این بدان معناست که هر کارگر فرانسوی حداقل ۱۸.۸ برابر یک حداقل بگیر در ایران دریافتی دارد.
حداقل درآمد ساعتی کارگران در استرالیا که در جایگاه سوم بالاترین حداقل دستمزد ساعتی در کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه قرار دارد ۱۱.۳ دلار است و کارگران این کشور نیز ۱۸.۸ برابر کارگران ایرانی حداقل درآمد دارند.
آلمان، بلژیک، هلند، نیوزیلند، ایرلند و انگلیس نیز به ترتیب با ۱۰.۶، ۱۰.۱، ۱۰، ۹.۵، ۹.۳ و ۸.۷ دلار حداقل درآمد ساعتی کارگران در جایگاههای چهارم تا دهم کشورهای با بالاترین حداقل دستمزد در میان اعضای سازمان همکاری اقتصادی و توسعه قرار دارند که به طور متوسط درآمد کارگران در این کشور با ۱۶ برابر حداقل بگیران ایرانی است.
حداقل دستمزد در دیگر کشورها نظیر آمریکا و ژاپن نیز به ترتیب معادل ۸ و ۷.۳ دلار است که این بدان معناست که کارگران در این کشورها ۱۲ برابر کارگران ایرانی حقوق میگیرند.
از دیگر کشورهای مهم عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه ترکیه است که به دلیل مجاورت با ایران میتواند از اهمیت ویژهای در این زمینه برخوردار باشد. حداقل درآمد ساعتی کارگران در ترکیه ۵.۹ دلار است که با احتساب ۰.۶ دلار حداقل درآمد ساعتی کارگران در ایران میتوان گفت که کارگران ترک ۱۰ برابر کارگران ایرانی حقوق میگیرند.
درآمد کارگران در کره جنوبی نیز حداقل ساعتی ۶.۴ دلار است که حدود ۱۱ برابر درآمد حداقلبگیران در ایران محسوب میشود. کلمبیا، برزیلی، روسیه و مکزیک در میان کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه کمترین درآمد را دارند به گونهای که هر کارگر در این کشورها به ازای هر ساعت کار به ترتیب ۲.۵، ۲.۲، ۱.۷ و ۱ دلار حقوق دریافت میکنند. درواقع متوسط درآمد کارگران در این ۴ کشور ۱.۸۵ دلار است که بیش از سه برابر درآمد کارگر ایرانی است. درواقع کارگران در مکزیک هم با حداقل درآمد ساعتی یک دلار، ۱.۶ برابر کارگران ایرانی درآمد دارند.
لازم به ذکر است که کارگران ایرانی بر اساس قانون کار ملزم هستند در هفته ۴۴ ساعت کار کنند و این در حالی است که در دیگر کشورها این رقم کمتر است به گونهای که کارگران فرانسه ۳۵ ساعت، جمهوری سان مارینو ۳۷.۵ ساعت، بلژیک ۳۸ ساعت، انگلیس ۳۸.۱ ساعت، ایرلند ۳۹ ساعت و آلمان ۳۹.۱ ساعت به صورت هفتگی الزام به کار دارند.
میتوان گفت که در میان کشورهای اروپایی، کشورهای اروپای شرقی کمترین درآمد و کشورهای اروپای غربی بیشترین درآمد را به کارگران خود میدهند. بهترین درآمد در میان کشورهای اروپایی در فرانسه، انگلیس، ایرلند، هلند، آلمان، لوکزامبورگ، بلژیک و سوئیس است و کمترین درآمدها در این قاره نیز مربوط به مقدونیه، آلبانی، مونته نگرو، بوسنی و هرزهگوین، صربستان، بلغارستان، لهستان، رومانی، مولدوای، اوکراین، بلاروس و روسیه است.
لازم به ذکر است کشورهای اروپایی نظیر فنلاند، سوئد، دانمارک، نوروژ و ایسلند حداقل درآمد کارگران ثبت نشده است.
منبع: فردا
کلیدواژه: حداقل دستمزد کارگران کارگر ایرانی کارگران کشورها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۹۴۸۸۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکاوی ریشههای اعتراضات ضداسرائیلی در دانشگاههای آمریکا
فرارو- در روزهای گذشته دانشگاههای آمریکایی نظیر: کلمبیا، ماساچوست، نیویورک، براون، و دهها دانشگاه دیگر در ایالتهای مختلف آمریکا، صحنه برگزاری اعتراضات و همچنین تحصن از سوی دانشجویان و اساتید دانشگاهی بوده است.
به گزارش فرارو؛ این طیفها به طور خاص خواستار پایان فوری جنگ غزه و همچنین خاتمه دادن به حمایتهای مالی و تسلیحاتی آمریکا و نهادهای دانشگاهی و شرکتهای تسلیحاتی از رژیم اشغالگر قدس شده اند و در عین حال، این خواسته را نیز مطرح کرده اند که آن دسته از دانشجویان و اساتیدی که به دلیل حمایت از ملت فلسطین و انتقاد از اسرائیل هدفِ اقدامات تنبیهی قرار گرفته اند نیز بایستی عفو شوند.
با این همه، نکته قابل تامل اینکه اعتراضات در دانشگاههای مختلف آمریکا با واکنش سنگین و قهری نیروهای امنیتی این کشور رو به رو شده است. تصاویر و ویدئوهای فراوانی از بازداشت دانشجویان، اساتید و خبرنگاران، در فضای مجازی و رسانههای مختلف جهان منتشر و پخش شده است.
دامنه اعتراضات به آمریکا محدود نمانده و در مدت اخیر اعتراضات به کشورهایی نظیر ایتالیا، استرالیا و فرانسه نیز کشیده شده است. بسیاری از تحلیلگران سعی داشته اند تا به واکاوی ریشههای این اعتراضات بپردازند. به بیان ساده تر، سعی داشته اند این سوال را پاسخ دهند که عمده محرکهای انفجار اعتراضات جاری در دانشگاههای آمریکا چیست؟
به نظر میرسد در پاسخ به این پرسش، میتوان به ۲ مولفه عمده و محوری اشاره کرد.
۱. شکاف نسلی در آمریکایکی از محرکهای عمده و محوری که اغلب جامعه شناسان در ریشه شناسی اعتراضات به آن معطوف بوده اند، مساله و چالش "شکاف نسلی" بوده است. به این ترتیب که میان ارزشهای مقامهای ارشد و نخبگان سیاسی و به طور کلی طبقه حاکمه در آمریکا و قشر جوان و تحصیلکرده در این کشور، شکاف و گسست ایجاد شده و همین مساله موجب شده تا در بسیاری از موضوعات سیاست داخلی و خارجی آمریکا، انفجار نوعی منازعه و تقابل میان دولتمردان و تصمیم سازان و قشر جوان و نسلِ Z رخ دهد.
در این رابطه، تحلیلهای مختلف در خودِ آمریکا حاکی از این هستند که مساله شکاف نسلی در ارتباط میان حامیان هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات و احزاب برقرار است با این حال، این شکاف به نحو جدیتر و عمیق تری در حزب دموکرات و شیوه حکمرانی آن قابل مشاهده است.
نسلهای جوان و دانشگاهی در آمریکا، بر این باورند که حاکمان این کشور دچار نوعی تاخر از نظر تاریخی هستند و به واقعیتهای روز، متناسب با مقتضیات جهان کنونی را نمینگرند و همچنان اسیر بینش و رویکردهایی هستند که آمریکا را قدرت برتر و هژمون جهان میدانند. قدرتی که میتواند هرکاری انجام دهد و از تبعات و پیامدهای آن نیز فرار کند.
۲. افول هژمونیکیکی از محرکهای دیگری که برخی تحلیلگران مسائل راهبردی در توضیح ریشههای اصلی اعتراضاتدانشگاهی به آن اشاره میکنند، این مساله است که این رویداد را باید نقطهای از یک روند کلی دانست که از مدتها قبل آغاز شده و اشاره به افول هژمونیک موقعیت بین المللی آمریکا دارد.
جهان در دورههای زمانی مختلف، از وجود یک یا چند قدرت هژمونیک بهره برده است. قدرت یا قدرتهایی که نظام بین الملل را سامان داده و نوعی نظم را در آن برقرار میکنند.
در هر سیکل تاریخی، قدرتهای هژمونیک، فرازها و در نهایت فرود را تجربه میکنند و در نهایت با سقوط هژمونی خود و یا کم فروغ شدن آن، با خیزش قدرتهای رقیب مواجه میشوند و نظمی تازه در جهان شکل میگیرد و تقویت میشود.
در سالهای گذشته نشانههای متعددی از افول هژمونیک آمریکا نیز در جهان قابل مشاهده بوده است. افولی که هم ناشی از سستی بنیادهای ایدئولوژیک و فکری نظام سیاسی آمریکا بوده و از جذابیت جهانی آن کاسته و هم متاثر از شکستهای میدانی آمریکا در جبهههای مختلف در مواجهه با رقبایش در مناطقی نظیر شرق و غرب آسیا، قاره آفریقا و یا حتی اروپا بوده است.
حال در این بحبوحه، عرصه سیاست داخلی آمریکا نیز همچون حوزه سیاست خارجی این کشور، متاثر از این شکستها، جلوههایی از افول هژمونیک آمریکا را به نمایش گذاشته است. جلوههایی که علاوه بر نمایش کاستی و ضعفهای نظام حکمرانی آمریکا، از عدم توانایی حل و فصل مسائل و مشکلات حکایت دارند. از این منظر، اعتراضات جاری در آمریکا، یک نقطه و ایستگاه از روندی کلی است که در ادامه راه نیز بایستی انتظار نمودهای عینی تری از آن را داشته باشیم.
این رویدادهادر نهایت بسیاری از معادلات و جایگاه جهانی آمریکا را دگرگون میکنند. برخی تحلیلگران در آمریکا به این نکته اشاره میکنند که هیچ بعید نیست حتی آمریکا در اواخر دهه ۲۰۲۰ میلادی، از حیث حکمرانی سیاسی، به سمت یک کشور اقتدارگرا و دیکتاتوری تغییر جهت بدهد.